بازی و سرگرمی این وبلاگ هر هفته مطلب جدیدی داره. |
||||||||||||||||
یه روز تو فرودگاه بودیم داشتیم میرفتیم تهران از استانبول بعد فرودگاه انگلیسی حرف میزد دیگه. من و خواهرم گم شده بودیم من گفتم بری اسمامونو بگیم مامان پیدامون کنه! گفت نه بابا الان پیدا میشیم بعد زنی که تو فرودگاه حرف میزنه یه چیزی گفت بعد من گفتم: سایه (خواهرم) داره مارو صدا میکنه! گفت: مگه چی گفت؟ گفتم گفت: mr saye ahmade zaye!!! مستر سایه احمد ضایع!!! آخرین مطالب پيوندها ابتدا ما را با عنوان بازی و سرگرمی لینک کنید سپس لینک خود را ثبت کنید!
|